میخوام بنویسم از تو برای خودت....هرچند سخته واسم که بخوام از تو بنویسم از یه دوست...
از یه رفیق...
که به حرفام گوش میده از ته دل...با حرفاش کمکم میکنه...
نمیدونم....نمیدونم چطوری بگم که چقدر خوبی...خیلی خوب...
واسه تو....
میخوام بگم برات از همه لحظه های تنها بودنم...میخوام بگم برات از همه شاید دوست داشتنهایت....
رفیقم...
خوبیهایت در اینجا در این چند کلمه نمی گنجد...
ولی می دانم آنقدر خوبی که حسرت نداشتنت را بر دلم همیشه حک می سازم....
شاید....وصف خنده هایی که هنوز ندیده ام وصف حضورت که هنوز لمسش نکرده ام...
شاید غیر قابل باور باشند...
اما می دانم تو زیباترین خنده ها را برلب داری....
شاه من....دلتنگتم....
هر چی بنویسم کمه واین نوشتن هنوز قسمتی از توصیفت تو ذهمنه....
ببخش که قابل خوبیهاتو نداره...مراقب خودت باش.....
آسمان
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:من توزندگی هیچی نمیخوام....اینا هم که گفتی ایکاش نبودم هرگز....